Tuesday, March 26, 2013

زنی بود

زنی بود که پاهایش را روی شن ها دراز کرده بود.... نوک انگشتهایش را توی ماسه ها فرو برده بود و رنگ قرمز لاک ناخن هایش را تماشا می کرد

زنی بود که سعی می کرد عضلات رانش را حرکت دهد و از لای برجستگی سینه هایش ، انحنای کمرش  که به خط دریا می رسید را دنبال کند

زنی بود که دلش می خواست برهنه سوار اسب بدون زینی شود که تمام ساحل را گه باران کرده بود و با بیحوصلگی به مسافران خسته سواری می داد 

زن توی ساحل نشسته بود و بچه هایش   که توی ماسه ها با گه اسب و شن خیس قلعه درست می کردند را فراموش کرده بود ... یعنی فراموش نکرده بود اما دلش می خواست فراموششان کند .. زن دلش می خواست یادش برود که شوهر دارد و زیاد دوستش ندارد 

زن دلش می خواست سرش را توی آب شور دریا  فرو کند ، نفسش را حبس کند و تا بیست بشمارد .. دوست داشت وقتی سرش را بیرون میاورد یک لب غریبه ، شوری را از لب هایش پاک کند 

زن بیهوده تلاش می کرد خط دریا را پیدا کند ... شکمش بزرگ بود و پر از خط ... زن توی دریا نرفته نبود ولی دهانش شور بود و هیچ کس نبود شوری لبهایش را مزه مزه کند ... زن خیلی تنها بود     

19 comments:

Samin.B said...

noonoosh jan, che khoshhal shodam aval sobhi didam ke baz neveshti.
sal no mobarak

Maman Falco said...

Khos´hhalam ke dobare minevisi v mamnunam.
Sali jadid hamrah ba koli etefaghat khob v khosh v salamati ra baray khodet v azizanet arezu daram.
Shad bashi v sarboland

shadi said...

You write so beautiful. As always. Eidet mobarak noonoosh jan

منصوره مامان نورا said...

خوشحالم که دوباره خوندمت نونوش . اما قلبم فشرده است و زبونم نمی چرخه و حرفم درنمیاد

Anonymous said...

manam oon zan ke tanha bood va shekamesh poraz khato bozorg va kasi nabood ke shoorie labesho maze kone

Unknown said...

Welcome Back

Zara said...

Omidvaram ke zane alan dige aazad bashe va baz benevise:-)

Anonymous said...

There is certainly a lot to know about this topic.
I really like all of the points you have made.


My web-site ... skateboard catalog

Anonymous said...

با تمام وجودم آرزوی گشایش و آرامش در زندگیتون برای تو و دخترک نازنین ات در سال جدید رو دارم .
باز هم بنویس .. هم خودت را خالی میکنی و هم ما را از احوالت خبردار . روی ماه هردوتون رو می بوسم

مامان امیرسام said...

زنی بود که نوشته های این زن نشسته توی ساحل را می خواند
و لذت میبرد
و ناخودآگاه شوری لبهایش را مزه مزه میکرد

زن خیلی تنها بود



عالی بود عالی

Anonymous said...

سلام نونوش جان من مامان آرمین هستم خیلی وقت بود ازت خبر نداشتم خوشحالم بازم نوشتی امیدوارم حالت خوب باشه عزیزم

Anonymous said...

این زن الان کجاست؟ به چی فکر میکنه یعنی ؟

Anonymous said...

Wish you the best!

masi said...

سلام مدتهاي مديديه كه اينجا رو مي خونم. . يعني ادرستون رو داده بودم به مرحوم گوگل ريدرم. يادمه يه پست گذاشته بودين كه هر كدوم از خواننده هاي قديمي ادرس ايميل بدن برا دريافت لينك جديد. كه همزمان شد با درگيري هاي شخصي من و نيومدن به اينترنت و بعدش مرحوم شدن گوگل ريدر.
امروز يه فرصتي پيدا كردم بيام و بك اپ گوگل ريدرم و رو جاي ديگه علم كنم. اثر اون پست قديمي تو بك اپ من هست ولي تو وبلاگتون نيست.
قرار بود اشنايي بديم. .. كامنتهايي رو كه گذاشتم خاطرم نيست... كلا چون تو محل كار انلاينم خيلي كم كامنت ميذارم. اينم نشونش كه بعد از چند ماه تازه سراغتون اومدم.... ولي يه سوال... حالا ايميل بذارم يا نه...
masoomekiaee@gmail.com
دو تا خواهش كوچلو:
اول اينكه من گناه دارم ... ادرس جديدتون رو بدين
دوم اينكه اين كامنت رو پابليش نكنيد چون ادرس ايميلم توشه

رامان said...

اااَه هزار سال بود اینجا نیومده بودم

shadi said...

chetori nonoosh, kojayee, negaramam

Anonymous said...

https://www.facebook.com/tasteoffood

shadi said...

baaz manam -- khuby. . .

محمد رضا said...

کدام مرد و زن را دیده ای که تنها نباشد. این جزو ذات آدمیزاد است و گاهی که گمان می کند فقط خودش در دنیا تنهاست دست به اعمال خطرناکی می زند